کنایه از زیبایی و خوش بویی مثلاً رنگ و بوی گل
رونق و رواج، جمال و جلال، فر و شکوه، برای مثال ای گل تو نیز خاطر بلبل نگاه دار / کآنجا که رنگ وبوی بود گفتگو بود (حافظ - لغت نامه - رنگ وبوی)کنایه از زیبایی و خوش بویی مثلاً رنگ و بوی گل
رونق و رواج، جمال و جلال، فر و شکوه، برای مِثال ای گل تو نیز خاطر بلبل نگاه دار / کآنجا که رنگ وبوی بود گفتگو بُوَد (حافظ - لغت نامه - رنگ وبوی)